ترس تنهایی ست ورنه بیم رسواییم نیست ..

من از اون دسته آدمایی هستم که به گفته دوستان و نزدیکان و وابستگان و اقوام با آچار از دهنم حرف بیرون نمیاد! چه برسه به اینکه چیزایی از خودم از اون پایین مایین های روح و روانم بخوام رو کنم. از طرف دیگه از اینکه کسی مستقیم بخواد بره سروقت نقاط و گره های دردم خُرد و خمیرش میکنم. لذا کسی که انقدر مهارت داره که غیرمستقیم میتونه از اون دروازه رد بشه و وارد قلعه بشه به نظرم خیلی ظرافت و تبحر توی کارش داره. حالا انقدر دفعه قبل چیزای عجیب و غریب و بمبارون شده یی به روانپزشکم گفتم که امروز روم نمیشه بهش نگاه کنم! باورم نمیشه چطوری تونستم و چطوری بحث رسید به جایی که اون حجم قلمبه درد قدیمی ریخت وسط! خب زن دمت گرم که کارت رو بلدی ولی الان من احساس خلع سلاح شدن بهم دست داده و احساس میکنم چیزایی گفتم که نباید میگفتم.

نظرات 2 + ارسال نظر
لیمو سه‌شنبه 9 مرداد 1403 ساعت 10:17

به به میبینم که یه شباهت دیگه من به شدت متنفرم کسی ازم سوال بپرسه خصوصا چیزهای شخصی.خودمم اصلا نمیپرسم. همین چندوقت پیش یکی از فامیلهای نه چندان نزدیک ازم شغل و عکس آبی رو خواست و من هم ندادم. مامانم اینا کلی بهم گفتن که چرا ناراحتش کردی و زشته و فلان. منم گفته اتفاقا منم ناراحت شده بودم کارش زشت بود فضولی کرد.
آهان اسم این حست رو میگن اُوِرشِیر. خیلی بده میدونم

هیچی زشت نیس تا وقتی به حریم خصوصی کسی بی احترامی نشه. کلا با هر چیزی حال نمیکنی باید مستقیم برگردی بگی دوست ندارم جواب بدم! ما عادت کردیم هر چیزی بهمون گفتن ملزمی جواب بدی یه وقت بی احترامی نباشه بر نخوره زشت نباشه ولی هیچ وقت طرف مقابل این فکرو نمیکنه. قراره بربخوره بذار بخوره
بله بله اور شر کردن بهش میگن در نسل شما

متین جمعه 5 مرداد 1403 ساعت 11:07 https://matinzandy.blogsky.com/

تجربشو داشتم در عین حال که خیلی اعصاب خوردی داره این حال و روز ، اما یه حس غریب ازادی و راحتی و آرامشم داره و دوست داری تکرار بشه

آره حرفت رو کاملا قبول دارم درسته یه تناقضی توی آدم به وجود میاره و سد دفاعیت رو می شکنه ولی چون با اعتماد کردن به یه آدم حرفه یی و متخصص این کارو انجام دادی خاطرت جمع و واقعا به قول تو از تکرارش هم با همه سخت گیریم لذت میبرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد