دو هفته قبل تراپیستم یهو بدون مقدمه گفت حتما برای جلسه بعدی سریال crowded room رو ببین. ببین چی مثل خودت پیدا میکنی و دلم میخواد حتما ببینیش. اول سر تکون دادم و با حالت عاقلانه و متفکرانه یی که من بیشتر از تو می فهمم نگاهش کردم و با خودم فکر کردم قطعا یه چیزی رو هوا گفته. سریال رو دیدم خیلی سخت بود دیدنش و احساس خفگی بهم دست داد. ضربان قلبم رفت بالا. گریه کردم. روی خیلی از سکانس ها استاپ کردم و دوباره دیدم و فکر کردم و دوباره گریه کردم. به خودم حق دادم. برای خودم اشک ریختم. دوباره خودم به خودم حق داد. برای اولین بار خودم پاچه خودم رو نگرفت. برای اولین بار خجالت نکشیدم از اینکه سال ها برچسب افسرده و عجیب غریب خوردم. برای اولین بار بابت طرد شدن هام خودم رو عذاب ندادم.