: )

دوست داشتم ایمیل بزنم از اتفاقاتی که افتاده واست بگم, از بالای صدتا فریم عکسی که از ابرا توی ساعت های مختلف روز گرفتم, از زاویه خورشید, از جنس چوب درخت و مورچه هایی که ازش بالا میرفتن, از دعوایی که راه افتاد, از اینکه بالاخره بعد ماه ها میرزاقاسمی انقدر خوردم تا منفجر شدم, از فیلمایی که دیدم از سریال کره یی که نگاه کردم و هزار بار پاز زدم و گریه کردم, از غذای من درآوردی که درست کردم با گوجه فرنگی رنده شده و سیر تازه و ترشی انبه با اسپاگتی, از اینکه از دست کسی خیلی دلخور شدم, از اسنیکرز آبی که سفارش دادم, از اینکه هر دفعه بعد اینکه آهنگ مرا ببخش را تا وسطش گوش میدم یادت می افتم و اشکام می ریزه, از آش دوغی که خوردم و خیلی خوشمزه بود, از طعم جدیدی که کشف کردم یه نوشیدنی فلفلی و ترش, از اینکه از دست سحر خیلی کلافه و خسته میشم, از اینکه دوست دارم بریم باهم شالیزار وقتی سبز شدن ببینیم, از صدای پرنده هایی که چهار و پنج صبح فقط میخونن, از داستانای جدیدی که نوشتم, از سرسره زنگ زده که تنها وسط یه زمین افتاده بود بدون سر و صدایی بدون بچه بدون وسیله دیگه یی و خیلی رقت بار بود, از اینکه بعد سال ها از شدت عصبانیت دو نخ سیگار کشیدم و دومی حالم رو بهم زد و وسطش اشکام ریخت و گفتم باد سرد میاد و از چشمام داره آب میاد و پا شدم رفتم, از اینکه دلم هواتو میکنه ولی خیلی خسته ام و جون ندار از گفتن ..

نظرات 2 + ارسال نظر
نازگل یکشنبه 19 فروردین 1403 ساعت 15:25 https://nazzgol.blogsky.com/

غصه خوردم برای حرفات، برای حرفام، برای بغضت، برای بغضم اما هیچی نتونستم بگم...

تبر به جنگل برمیگرده
قطره به دریا برمیگرده
سیاهی به شب بر میگرده
سبزی به بهار برمیگرده
هر چی که یه روز از اصلش جدا شده بهش برمیگرده. این وسط آدمیزاد هم به اونی که دوسش داشته و رفته هم برمیگرده. اما دیره. مثل ماهی مرده که به دریا برگرده...
بعضی چیزا خراب نشده که بخوای درست کنی، تموم شده، تموم...



جهنم، با عشق و صبر، تغییر می‌کند.
و تو کامل بودن را در شکستگی های خود باز میابی.
دیگر ایده‌ی شفا یافتن را رها می‌کنی و بهبودی را در چیزی ابدی تر پیدا می‌کنی:
خودِ قابل اعتمادت؛
زیبا، حقیقی و کاملا غیر‌قابل اصلاح

#جف_فوستر

نه جانم غصه نخور در مورد من اشتباه های خودم مسبب همه چی بوده و در مورد حرفای خودت میدونم خیلی صبوری و رد شدن رو خوب یاد داری
چقد هر دوتا متن دلنشین بود داستان من پاراگراف اول بود همین بود

لیمو یکشنبه 19 فروردین 1403 ساعت 10:05

عزیزدلم :(

ماچ به جونت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد