بدون شک یکی از بزرگ ترین تراپی های دنیا برای من آشپزی کردنه, کمال تشکر رو دارم از اولین تراپیستی که پیشش رفتم و پیشنهاد داد هفته یی چند بار چیزی درست کنم و توی دلم فکر کردم عجب آدم خرفتیه ولی اثر نرم کنندگی روان داشت; کمال تشکر رو دارم از ارغوان که عاشق آشپزی کردن بود و وقتی همخونه بودیم ساعت ها وقت میذاشت و بهم یاد میداد و منم اکثر اوقات گندکاری میکردم. جادو کردن از این بیشتر و شگفت انگیزتر که مواد خام و چغر و بی احساس رو بهت بدن و یه ترکیبی از رنگ و طعم و بو مست کننده تحویل بدی! به نظرم هر غذایی روح خاص خودش رو داره, شخصیت خودش رو داره و عین یه آدم نیاز به توجه و مراقبت و یادگرفتن چم و خمش داره تا تبدیل به یه اثر هنری شه. قابل توجه کسایی که فیلم رو دیدن فوتوشات های اکران فیلم رو هم ببینید این مرد انقدر جذابه که انسان دچار فروپاشی روانی میشه ..
تنها تراپیای که روی من جواب میده همینه.
عاشقشم، عاشق.
خیلی ام خوب و عالی چی از این بهتر و جذاب تر
واسه منم اشپزی تراپی خوبیه و بیشتر از اون بافتن. موقع بافتن تمام دردهام و غصه ها یادم میره .انگار همه رو توی رجهای لباس میبافم و ازم دور میشه .
منم سال هاست دوست دارم بافتن رو امتحان کنم ولی یاد ندارم و پیش نیومده یاد بگیرم. میدونی کلا یه ارتباط مستقیم هست بین کاری که با دستات انجام میدی و چیزی رو درست میکنی و خالی شدنت از رنجی که داری میبری
خیلی خوبه چیزی داری که حالت رو بهتر میکنه
آشپزی بهم حس خوبی میده به شرطی که اجباری نباشه مثلا از روز قبل بدونم میخوام فلان چیز رو بپزم معمولا هم خوشمزه میشه و همه دوست دارن حتی غذاهای من درآوردیِ خودم.
+ کتاب "مثل آب برای شکلات" و فیلم "جولی و جولیا" یادم اومدن. قشنگن اگر نخوندی و ندیدی ببین. این پوستر هم که تا ژولیت بینوش جونم رو دیدم بشتابیدم به دانلود. میسی میسی
اینم قبول دارم نه تنها اشپزی کردن جذاب ترین و لذت بخش ترین کارا رو هم که مجبور به انجام دادنش باشی واست نفرت انگیز یا حداقل کسالت بار و خسته کننده میشه. شاید یه خانم خانه داری که مجبوره روی دو-سه بار برای چند نفر چیزی درست کنه بعد یه مدت واقعا واسش عذاب اور باشه و کاملا حق داره چون اجباره نه لذت.
آره کتاب مثل آب برای شکلات رو خیلی سال قبل دوستم بهم معرفی کرد و اولین باری بود دیدم کسی به اشپزی اینطوری نگاه کرده بود و خیلی جالب بود و فیلم جولی رو هم دیدم چون عاشق مریل استریپم و خیلی خوبه
آره واقعا ژولیت بینوش هیچ وقت مزخرف بازی نمیکنه
از خیلیها شنیدم که آشپزی بهشون حس خوبی میده. من هنوز نتونستم به اون لذتی که میگن برسم. به نظر فیلم خوبی میاد
شاید برای همه اینطور نباشه, هر کسی اون لذت و احساس کشف و خلق کردن رو میتونه توی چیزای دیگه یی پیدا کنه, اصرار نداشته باش بخواد لذت بیاد خودش میاد
داشتم به این فکر می کردم که
نمی دونم حس خودت چیه ولی من معتقدم وقتی دستپخت کسی به دل میشینه و خوشمزه میشه که واقعاً با حس و حال خوب و قشنگی غذارو بپزه و توش عشق باشه. حس می کنم تو آشپزی اون نیت پشت کار خیلی تو چشمه. دیدی میری جایی مهمونی معمولی ترین چای، شیرینی، خوراکی یا غذا رو ازش سیر نمیشی؟ و گاهی با کلی تجملات رو به رو میشی و پذیرایی های مفصل اما دلت می خواد لب به هیچی نزنی... یا اصلا انگار چیزی نخوردی و حس نکردی...
از نگاه من ثمر آشپزی یه فعالیت هنریه! باید همراهش سلیقه، فکر، انگیزه، انرژی، برنامه ریزی و عشق باشه.
حتماً می بینمش وقت کنم
آررره این خیلی مهمه ببین درسته همه غذای خوشمزه و درست حسابی دوست دارن ولی یه نفر یه املت میذاره جلوت انقدر مزه میده و حال میکنی که به قول تو جاهایی که لاکچری بازی درمیارن یه صدم اون حال رو نداری خیلی حال و احوال اونی که درست میکنه و احساسی که اون لحظه داره روی کیفیت تاثیر داره. آره منم اینو خیلی تجربه کردم مهمونی و پذیرایی های عجیب غریب و اصرار به اینکه بخورین ولی همه چی انگار طعم کاغذ میده بهت.
منم باهت موافقم و تا چند سال قبل اصلا اینطوری فکر نمیکردم ولی الان واقعا به نظرم یه هنر و استعداد خاص خودش رو میخواد.
نمیدونم مودت هست ولی دیدنش جذابیت خاص خودشو داره