دختر ظرف های استوک ژاپنی می فروشه, انقدر این کاسه و بشقاب و ماگ و فنجون ها مینیمال و رویایی و ظریف هستند که هروقت جنگل و طویله سیاه افسردگی چنگالش رو میاد واسم تیز کنه میرم ظرفاش و اسماش رو نگاه میکنم و بعد به ماهیت دنیا امیدوار میشم. اسم کاسه آمایا (باران ِ شب), آسوکا (بوی فردا), مائمی (لبخند صمیمانه), پیش دستی کیچی (خوش شانس), کاکوجیتسو (یقین), هارو (متولد بهار), واتاشی نو یاسی (وحشی من), ماچی (ده هزار سال). از این به بعد خواستم آرزوی خوب واس کسی کنم میخوام بگم: ژاپن زندگیت زیاد باشه!
ژاپن زندگیت زیاد

چه قشنگه که با این هنر مینیمال میتونی اون چنکالا رو از خودت دور کنی
قربونت
آره اتفاقا یه ولاگ دختر ژاپنی ام دارم که دیدن زندگیش و سادگی و ظرافتش خیلی احساس نرمی بهم میده
ژاپن زندگیت زیاد باشه غزل عزیز
یاد سرخپوست ها افتادم البته بنظرم اسم های اونها خشن تره.
اونجایی بمون که قلبت آرومه...
شکوفه های صورتی قلبم هم کاش داشته باشن
آبی بی انتها
تلاقی ماه و دریا
رویای واقعیت یافته
رنگین کمون لبخند تو
و....
قربون تو
آبی بی انتها و تلاقی ماه و دریا چه ترکیب فوق العاده یی
دنیای خیال در فرهنگ ژاپن انگار با واقعیت آمیخته هیچ مرزی بین مرگ و زندگی نیست. ژاپن زندگیت زیاد
دقیقا همین طوره, تمام المان هایی که توی رویا و خیال برای ما وجود داره اونا دارن زندگیش میکنن, ژاپن زندگیت زیاد