تمام عمرم متنفر بودم از آدمایی که میرن کافه و دمنوش سفارش میدن و معمولا هم یه رنج سنی خاصی این کارو انجام میدن. توی دلم کلی فحششون میدادم و مسخره شون میکردم که خب برو خونه ت بشین اینو بخور الان چه لذتی واست داره بیای یه مشت پر مَر گیاهی توی آب داغ بریزی و بوی عطاری توی سر و کله ت راه بندازی, البته که نشون دهنده بی فرهنگی ام بوده و قضاوت به هرحال همیشه این جور آدم ها حالم رو بهم میزدن! حالا دنیا چه کار کرده؟ خودم تازگیا وقتی میرم کافه های مختلف دمنوش های مختلف سفارش میدم ببینم اونی که خودم درست میکنم طعمش چه تفاوتی با بیرون داره, چند روز قبل موقع ریختن گل گاو زبون که بودم هم زمان توی دلم یاد خودم افتادم و احساس اسف باری برای خودم کردم که روزگار چقدر زود آدم رو سر تجربه کردن های مزخرف میذاره که یه عمری مسخره شون کرده ..
چه خوبه آدم کسی و کسایی رو داشته باشه که ازش این سوال رو بپرسن چار نمره ده خط جواب میخواد من نیم خطم جوابی ندارم مقداری شلوغی و خستگی فقط همین اتفاقا امروز چیزی یادم اومد فردا حتما می نویسمش
حس بدیه قضاوت کردن دیگران و ایستادن در همون جایگاهی که روزگاری تمسخر میکردی ،بودم در این جایگاه و متاسفانه کمی دیر هم متوجه میشیم و لحظه ای که به یاد میاری سیلی بدی از روزگار میخوری البته حالا دمنوش چیز زیاد بدی نیست اما در جایگاهی بودم که خیلی خیلی بدتر بوده و خیلی سعی کردم دیگه تکرار نشه و امید که موفق شده باشم و روزگار مجدد تنبیهم نکنه
همه مون فکر کنم تجربه ش رو داشتیم و دمنوش یه مثال کوچیک بود متاسفانه به قول خودت موقعیت های خیلی بدتر و تجربه هایی که آدم حتی به مخیله ش نمی اومده که داشته باشه و کلی شماتت کرده کسی رو وقتی سرت میاد میفهمی چقدر سیر وقایع عجیب غریب و ناخواسته میبردت جایی که نباید کاری که نباید منم امیدوارم هیچ کدوم توی این چرخه نیفتیم
برای من دمنوش نوستالژیکه. هر وقت از خونه دورم دلم بهارنارنج میخواد.تنهایی خجالت میکشیدم برم کافه ولی بالاخره یه روز از تنهایی تو شهر غریب شال و کلاه کردم و رفتم کافی شاپ و بله خوش گذشت...
لیلی جانم چقدر خوشحالم برگشتید خوشحال شدم که پا روی خجالت گذاشتید و رفتید امتحان کردید و از اون بیشتر از اینکه لذت بردید و تجربه خوبی بوده خوشحالم جالبه نوشتالژیکه واستون من سال ها هرچقدر همه میگفتن جای قهوه دمنوش بخور لب نمیزدم الان میبینم چقد حال خوب کنه
همیشه میگم زندگی انقدر لفتش میده تا برسیم به اون روزی که خودمون دقیقا تو همون موقعیتی قرار بگیریم که باور نمیکردیم درمورد ما بشه
آره مهربانو جان, البته درستش هم به نظرم همینه عینا باید توی جایگاه کسی قضاوتش کردیم قرار بگیریم که زیر و بم دنیا دستمون بیاد خوب نیس اصلا کاش قبل رسیدنش آدم بفهمه
با اختلاف خیلی لحظه ی دردناکیه..متاسفانه من هم بله. حالا در حد دمنوش مسخره کردن اشکالی نداره ولی در کل خیلی خوبه به خودمون رحم کنیم
آره واقعا آدم احساس چندشی در لحظه داره ولی خوبیش اینه کوتاهه بعد به بقیه و خودت حق میدی خوبه من تنها نبودم پس آره بابااا من قبلا به چار میخ می کشیدم خودمو بعد سال ها موفق به دل رحمی نسبت به خودم شدم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شما چرا نمی نویسید؟ ۴ نمره
چه خوبه آدم کسی و کسایی رو داشته باشه که ازش این سوال رو بپرسن
مقداری شلوغی و خستگی فقط همین
چار نمره ده خط جواب میخواد من نیم خطم جوابی ندارم
اتفاقا امروز چیزی یادم اومد فردا حتما می نویسمش
حس بدیه قضاوت کردن دیگران و ایستادن در همون جایگاهی که روزگاری تمسخر میکردی ،بودم در این جایگاه و متاسفانه کمی دیر هم متوجه میشیم و لحظه ای که به یاد میاری سیلی بدی از روزگار میخوری البته حالا دمنوش چیز زیاد بدی نیست اما در جایگاهی بودم که خیلی خیلی بدتر بوده و خیلی سعی کردم دیگه تکرار نشه و امید که موفق شده باشم و روزگار مجدد تنبیهم نکنه

همه مون فکر کنم تجربه ش رو داشتیم و دمنوش یه مثال کوچیک بود متاسفانه به قول خودت موقعیت های خیلی بدتر و تجربه هایی که آدم حتی به مخیله ش نمی اومده که داشته باشه و کلی شماتت کرده کسی رو وقتی سرت میاد میفهمی چقدر سیر وقایع عجیب غریب و ناخواسته میبردت جایی که نباید کاری که نباید
منم امیدوارم هیچ کدوم توی این چرخه نیفتیم
برای من دمنوش نوستالژیکه. هر وقت از خونه دورم دلم بهارنارنج میخواد.تنهایی خجالت میکشیدم برم کافه ولی بالاخره یه روز از تنهایی تو شهر غریب شال و کلاه کردم و رفتم کافی شاپ و بله خوش گذشت...
لیلی جانم چقدر خوشحالم برگشتید
خوشحال شدم که پا روی خجالت گذاشتید و رفتید امتحان کردید و از اون بیشتر از اینکه لذت بردید و تجربه خوبی بوده خوشحالم
جالبه نوشتالژیکه واستون من سال ها هرچقدر همه میگفتن جای قهوه دمنوش بخور لب نمیزدم الان میبینم چقد حال خوب کنه
همیشه میگم زندگی انقدر لفتش میده تا برسیم به اون روزی که خودمون دقیقا تو همون موقعیتی قرار بگیریم که باور نمیکردیم درمورد ما بشه
آره مهربانو جان, البته درستش هم به نظرم همینه عینا باید توی جایگاه کسی قضاوتش کردیم قرار بگیریم که زیر و بم دنیا دستمون بیاد خوب نیس اصلا کاش قبل رسیدنش آدم بفهمه
قضیه در حد یه دمنوش نیست آخه. هی یه جا یکی رو قضاوت میکنیم بعد دنیا میچرخه و میچرخه صاف همون کار رو خودت میکنی.
آرررره بابا دمنوش یه مثال پیش پا افتاده و ساده است ولی دقیقا دنیا جوری می چرخه که صاف بشینی جای اونی که واسش کُری میخوندی
با اختلاف خیلی لحظه ی دردناکیه..متاسفانه من هم بله.
حالا در حد دمنوش مسخره کردن اشکالی نداره ولی در کل خیلی خوبه به خودمون رحم کنیم
آره واقعا آدم احساس چندشی در لحظه داره ولی خوبیش اینه کوتاهه بعد به بقیه و خودت حق میدی
خوبه من تنها نبودم پس
آره بابااا من قبلا به چار میخ می کشیدم خودمو بعد سال ها موفق به دل رحمی نسبت به خودم شدم