گلوم جوری شده انگار یه بیابون خار قورت دادم و هضم نشده ! نه پایین رفته نه بالا میاد حالت بینابینی. تب دارم و انقدر سیب پختم خوردم دلم لیز شده, از منظر زیبایی شناسی خیلی خوشگل میشه سیب پخته ولی موقع خوردن دلم رو میزنه و مجبورم یخ روش بریزم و بعد لرزم میگیره و حالم بدتر میشه ولی خار توی گلوم از تیزیش کم شده. موقع برگشتن میبینم تحمل خونه رو ندارم به زور چشمام رو باز میکشم و میرم کافه که فکرام رو سرجمع کنم. پشت سرم هفت-هشت تا دختر نشستن و بی وقفه در مورد لباس مهمونی حرف میزنن! نمی تونم یادداشت بنویسم, دلم میخواست برم بگم این چهارتا آدرس رو بگیرین خودمم پولش رو میدم فقط دو دقیقه حرف نزنید! نمیگم, میشینم کورتادو میخورم و روش برای اینکه به سلامتیم کمک کنم خیار-سکنجبین! میام بیرون احساس میکنم الان حالم بهم میخوره دو سه روز فقط مایعات خوردم الان چندتا قزل آلا از توی فریزر بندازم توی دلم زنده میشن از این حجم آب! گشنه ام ولی دلمم چیزی برنمیداره تا برسم به خونه یاد بچگی هام می افته, کارتون مورد علاقه ام خرس های مهربون بود, پدرجون برای علیرضا از امریکا دوتا بالش خرسای مهربون آورده بود, عاشق این بودم برم خونه خالم اون بالشای لاغرمردنی رو بغل کنم و بخوابم, عاشق اونی بودم که روی دلش کاپ کیک داشت, فکر کنم بچگی سوءتغذیه یی چیزی داشتم چون همیشه مثل الان گشنه ام بود, یا چیزی کلا نداشتیم یا به من چیزی نمی دادن بخورم.
بنظرم غذا بخورید حداقل سوپ و نون تازه. نان پروتئین سه نان ترکیبش با پنیر زیاد و گردو خیلی خوشمزه ست امتحانش کنین لطفا نوشته هاتون خوندنیه؛ مهم موضوعش نیست مهم نوشتن و قلمتونه که از روز اول که اتفاقی دیدمش همونقد قشنگه به چشمم. فقط میزنم به تخته چشم نخورین چون از ته دلم گفتم :))) من انقدری خرس های مهربون و اونی که رو دلش قلب داشت رو دوست دارم که تیشرتش رو هم دارم
مرسی نازگل عزیز و مهربون, اتفاقا عاشق نون پروتئینی ام و امروز چیزی خوردم. مرسی یادمه اولین باری که کامنت دادید از گرفتن اون همه لطف و محبتتون خیلی حس خوبی گرفتم, نه بابا دیگه چشم خوردنی ام نیستم واقعااا !! من الان شدیدا حسادت کردم هیچ وقت هیچی از خرسای مهربون نداشتم و جالبه هنوز واضح توی ذهنمه و چقدر دوسشون داشتم, واقعا یه خوش به حالت شدید و غلیظ باید بگم
دیروز یه پیامی خوندم که شما یه نعمتی در حال حاضر دارید که قدرش رو نمیدونید: بینی ای که کیپ نشده و اضافه میکنم گلویی که خارخار نشده. امیدوارم بهتر بشی عزیزم. سیب پخته هم من رو یاد مادربزرگم انداخت. بنظرش تنها راه حل گلودرد به و سیب پخته ست. +(این رو با صدای آروم بخون) البته یه جا خوندم چینی ها معتقدن هر بیماری زبان بدن برای یکی از نیازهاشه و سرماخوردگی نیاز به محبته. خودمم وقتی مریضم باید هی نازم کنن و بغل. خلاصه که این رو هم امتحان کن اگر شد.
پس الان در جرگه بی نعمتان قرار دارم. چه جالب من نمیدونستم سیب پخته قدیمیه! خواهرم از توی اینستاگرام یاد گرفته و واقعا جواب داد, نگو رویکرد قدیمی بوده! آره عزیزم خیلی بهترم نه بابااا صدای آروم نمیخواد بیا خودم با داد و هوار به سمع و نظر همه برسونم, والا نیاز به محبت و نیاز به پول سنگین دوای هر دردیه, چه برای مریضی چه توی سلامتی, چشم حتما به پیشنهاد شما هم وقعی مینهانم(خیلی سنگین گفتما)
ای وای نکنه چرک کرده باشه. خودتون رو گرم نگه دارین و مایعات گرم بخورین. من هم قبلاها از دیدن این جور جمعهای سرخوش و بی ملاحظه دخترونه عصبی میشدم، شاید حق با اونها باشه یعنی زندگی همون باشه. یاد اون تیکه کتاب ژان کریستف افتادم که موقع آهنگسازی همسایه میخ میکوبید به تخته و ژان رفت که بهش چیزی بگه ولی بعد دید که اون هم مشغول هنر خودشه. آخی خرسهای مهربون رو یادم میاد.همه بچهها کاپ کیک دوست دارن. چند روز پشت هم چیزی نخوردین؟ چرا؟ کاش یه کم آب و عسل بخورین یه خورده جون بگیرین.
قربون شما لیلی جان مهربون, نه چرک نکرده و چشم حتما میخورم از ظهر خیلی بهترم میدونید همه حق دارن مشکل توی بی دقتی و رعایت نکردن حقوق بقیه ست, وقتی آدم خودش توی اون سن و سرخوش و بی توجه نمیدونه شاید برای بقیه سر و صدایی که میکنه آزاردهنده باشه. سالهاست میخوام کتاب ژان کریستفو بخونم ولی تا الان فرصت نشد, مرسی از این یادآوری و نقل قول جمله مناسب حال عاشقشون بودم عاشق اون دنیای رنگی بالای آسمون, موقع سرماخوردگی کشش ب غذا ندارم, چشم حتما میخورم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
الهی زودتر خوب بشی





بنظرم فقط علاجش بستنی هست
حالا من می گم
تو بگو نهههه
بدون شوخی الهی زودتر خوب بشی
قربوون جونت
آره! منو بستنی آخه ! چی توی من دیدی!
خدا رو شکر خیلی بهترم, ماچی به روی ماهت
بوسه بر وقعت میزنم.

با آرزوی سلامتی و شادکامی، گلویی باز و آماده برای فریاد های شادی
قربونت از کیپی گوش و بینی دربیام حتما فریاد شادی ام میزنم
بنظرم غذا بخورید حداقل سوپ و نون تازه. نان پروتئین سه نان ترکیبش با پنیر زیاد و گردو خیلی خوشمزه ست امتحانش کنین لطفا
نوشته هاتون خوندنیه؛ مهم موضوعش نیست مهم نوشتن و قلمتونه که از روز اول که اتفاقی دیدمش همونقد قشنگه به چشمم. فقط میزنم به تخته چشم نخورین چون از ته دلم گفتم :)))
من انقدری خرس های مهربون و اونی که رو دلش قلب داشت رو دوست دارم که تیشرتش رو هم دارم
مرسی نازگل عزیز و مهربون, اتفاقا عاشق نون پروتئینی ام و امروز چیزی خوردم.
مرسی یادمه اولین باری که کامنت دادید از گرفتن اون همه لطف و محبتتون خیلی حس خوبی گرفتم, نه بابا دیگه چشم خوردنی ام نیستم
واقعااا !! من الان شدیدا حسادت کردم هیچ وقت هیچی از خرسای مهربون نداشتم و جالبه هنوز واضح توی ذهنمه و چقدر دوسشون داشتم, واقعا یه خوش به حالت شدید و غلیظ باید بگم
امیدوارم خیلی زود خوب بشی ثمر.
هذیانگوییت خیلی خوندنی بود.
قربون تو خوشحالم به چشمت خوندنی بوده
دیروز یه پیامی خوندم که شما یه نعمتی در حال حاضر دارید که قدرش رو نمیدونید: بینی ای که کیپ نشده و اضافه میکنم گلویی که خارخار نشده. امیدوارم بهتر بشی عزیزم. سیب پخته هم من رو یاد مادربزرگم انداخت. بنظرش تنها راه حل گلودرد به و سیب پخته ست.
+(این رو با صدای آروم بخون) البته یه جا خوندم چینی ها معتقدن هر بیماری زبان بدن برای یکی از نیازهاشه و سرماخوردگی نیاز به محبته. خودمم وقتی مریضم باید هی نازم کنن و بغل. خلاصه که این رو هم امتحان کن اگر شد.
نه بابااا صدای آروم نمیخواد بیا خودم با داد و هوار به سمع و نظر همه برسونم, والا نیاز به محبت و نیاز به پول سنگین دوای هر دردیه, چه برای مریضی چه توی سلامتی, چشم حتما به پیشنهاد شما هم وقعی مینهانم(خیلی سنگین گفتما)
ای وای نکنه چرک کرده باشه. خودتون رو گرم نگه دارین و مایعات گرم بخورین. من هم قبلاها از دیدن این جور جمعهای سرخوش و بی ملاحظه دخترونه عصبی میشدم، شاید حق با اونها باشه یعنی زندگی همون باشه. یاد اون تیکه کتاب ژان کریستف افتادم که موقع آهنگسازی همسایه میخ میکوبید به تخته و ژان رفت که بهش چیزی بگه ولی بعد دید که اون هم مشغول هنر خودشه. آخی خرسهای مهربون رو یادم میاد.همه بچهها کاپ کیک دوست دارن. چند روز پشت هم چیزی نخوردین؟ چرا؟ کاش یه کم آب و عسل بخورین یه خورده جون بگیرین.
قربون شما لیلی جان مهربون, نه چرک نکرده و چشم حتما میخورم از ظهر خیلی بهترم
میدونید همه حق دارن مشکل توی بی دقتی و رعایت نکردن حقوق بقیه ست, وقتی آدم خودش توی اون سن و سرخوش و بی توجه نمیدونه شاید برای بقیه سر و صدایی که میکنه آزاردهنده باشه.
سالهاست میخوام کتاب ژان کریستفو بخونم ولی تا الان فرصت نشد, مرسی از این یادآوری و نقل قول جمله مناسب حال
عاشقشون بودم عاشق اون دنیای رنگی بالای آسمون, موقع سرماخوردگی کشش ب غذا ندارم, چشم حتما میخورم