خانه شیشه ای

به نظرم همون طوری که سیستم بقا و میل به زنده موندن توی تمام آدم ها عمل می کنه, تا جایی که خیلی از آدم ها حتی ناامیدترین ها توی سخت ترین دردها و بیماری ها ته دلشون یه نقطه دارن که دوباره برگردن, سیستم بقای روح ما آدم ها هم همون طوری عمل می کنه. گاهی اوقات برای فرار از گذشته فاسد شده و تاریخ مصرف گذشته, گاهی برای پشت سر گذاشتن  و فراموش کردن, گاهی برای ساختن من جدید و میل به نو شدن سیستم دفاعی ما آدم ها شروع می کنه از غول های گذشته فاصله گرفتن هرچند آهسته هر چند با رفت و برگشت های پی در پی ولی بالاخره هر آدمی یه جایی یه روزی تا حد زیادی فاصله می گیره و در تمام این مدت این سیستم حفظ بقا در حال ساختن یک خونه جدید هست.

حالا ما توی خونه یی قرار می گیرم که کاملا حفاظت شده ست, که کاملا به ما اطمینان میده هیچ کدوم از اون اتفاقات و جریانات و دردها و خاطرات و آدم ها قرار نیست تکرار بشن, قرار نیست از این ورودی بیان داخل. خونه یی که ساخته شده گاهی اوقات می تونه بی نظیر از کار دربیاد, بهترین متریال, بهترین دکوراسیون داخلی و خارجی, بهترین دیزاینر که نمود بیرونی این ها میشه خونه, ماشین, کار, همسر, بچه, روابط اجتماعی و خانوادگی و .. همه چیز در حد فوق العاده عالی و مطابق استاندارد و حتی بالاتر.

فقط نکته یی که وجود داره اینجاست; اینکه ما یادمون میره این فقط یک سیستم دفاع و به صورت موقت بوده, ما به صورت موقت در مقابل گذشته حفاظت شدیم و سنگر گرفتیم ولی در عمل هیچ جنگی رو در هیچ کدوم از میدون های گذشته نبردیم و بدتر اینکه هیچ وقت نرفتیم بفهمیم چرا ! چرا اون اتفاق ! چرا این اتفاق ! چه ساز و کار و عملکرد و پروسه یی منجر به اون رویدادها شد ! اینجا میشه همون نقطه که توی یک لحظه رویایی, توی اون خونه کاملا امن یک قسمت پیدا میشه که شیشه نازک یا طلق بوده یا هیچ وقت حتی ساخته نشده  ! برای یک آدمی میتونه یک دیوار باشه برای یک نفر دیگه یک روزنه ولی در هر دو صورت نقصی وجود داره که دیر دیده میشه و حالا شخص دقیقا از همون نقطه داخل یک گودال عمیق می افته که ثانیه به ثانیه در حال پر شدن هست.


نظرات 1 + ارسال نظر
ترانه چهارشنبه 8 دی 1400 ساعت 06:41 http://taraaaneh.blogsky.com

منهم معمولا برای شرح احساسات و افکارم مثل تو تصویر سازی میکنم.


آره متوجه شدم که با این استایل می نویسی روزمرگی با چاشنی هیجان انگیز بودن, این چیزی که من خیلی دوست دارم و هرجا ببینم ناخوداگاه سمتش کشیده میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد