خلال های پوست پرتقال رو می ریزم توی آب جوش و بعد از نیم ساعت چوب دارچین رو بهش اضافه می کنم. بویی که از قابلمه بلند میشه توانایی شکستن تک تک سلول های تنم رو داره. توانایی نفوذ کردن به قیری ترین رشته های افکارم رو داره. توانایی صاف کردن گوشه های تیز احساس های زمخت و بدهیبتم رو داره. به این ترکیب غلیظ عسلی-قهوه یی رنگ مست کننده و سست کننده نگاه میکنم. دوست دارم برم بشینم توی قابلمه, چشم هام رو ببندم, استراحت کنم و حسابی بجوشم. بعد بیام بیرون حوله پیچ بشینم روی تخت و وقتی به انعکاس صورتم توی چایی دستم نگاه میکنم دوتا برگ سبز کوچولو بالای موهام جا خوش کرده باشه. دوست دارم به همین سرعت این خود رو بذارم کنار و یه گرد نارنجی خوشبو جاش بذارم. دوست دارم دست و پای سرعت تغییر و رشد رو بندازم توی قابلمه در حال قل قل کردن.