اگه قرار بود بابت رنج هایی که می کشیم, ترس ها, اضطراب ها, خودخوری ها, شب بیدار موندن ها, طرح و نقشه کشیدن ها, راه رفتن ها و فکر کردن ها, دلتنگی ها, دلتنگی ها, دلتنگی ها و دلتنگی ها, و مرور خاطرات, بازم دلتنگی ها و دلتنگی ها به کسی پول بدن الان نشسته بودم با ایلان ماسک و جف بیزوس و زاکربرگ سر میز داشتم فکر میکردم دسر بعد شامم چی باشه, بیشتر بهم می چسبه!
اکتشافات اخیر: روزی چندین هزار بار به این موزیک گوش میدم بی نهایت متناسب با حال و اوضاع
موزیکو رو هوا زدم و دریافت شنیداریم رقصانه :))
خوشحالم خوشت اومده, خودمم خیلی دوسش دارم
من هم چون توی بانک معطل شمارش پولهای نقد واریزی روزم بودم به شام نرسیدم و باهات تماس میگیرم که: لطفا یه کرم کارامل کوفتی برام سفارش بده تا برسم! کارمند بانک رو تا الان نگه داشتم و خوشبختانه کارم داره تموم میشه.
همه ی حرفاتون قبول
بهم بگین اگه دلتون خواست که دوست دارین ازتون چی باقی بمونه؟
من هم بگم؟ زنده کردن حس زیبا دیدن و شنیدن و فکر کردن
به نظرم لحظه به لحظه زندگی کردن ما برای ثبت شدن و ثبت کردن خودمون و اثرمون توی دنیاست. شاید برای همین توی حالات های روانی انفجاری و سیکل های معیوب می افتیم چون بعد سال ها میبینیم اون چیزی که دنبال باقی گذاشتن ردمون از خودمون بودیم چیز قابل به عرضی نبوده. استنباط شخصی من اینه چیزی که اثر باقی موندن داشته باشه رو مرور زمان و کیفیت اثر معلوم میکنه و شخص عامل تعیین کننده نیست. شما با ذهن دارید انالیز میکنید و دنبال اثر هستید و هر چیزی که از ذهن بیاد قطعا ازبین رونده ست پس منبع اثر ماندگار نمیتونه تولید کنه مگر اینکه منبع تولید روح باشه.