چند ماهه قبل مجبور شدم به علت پاره یی مسائل در حوزه سلامتی که سال ها درگیرشم برم کولونوسکوپی و یک و روز نیم هیچ چیزی نخوردم به جز مایعات کاملا شفاف یا صاف شده. نکته اینجاست اصولا آدمی ام که با وجود عشق غذا و خوراکی بودنم (موقع افسردگی خفیف اسکرول کردن یوتیوب و دیدن آشپزی سه تا جون به دوتا جونم اضافه میکنه)خیلی چیزی نمیخورم یا خیلی پرخور نیستم و طبعا نخوردن کار سختی نبود ولی نزدیکای صبح به خاطر خوردن کلی دارو که باید قبلش استفاده میکردم رو به موت بودم و مطمئن بودم به صبح نمیکشم. ماجرا تموم شد و رفت ولی از اون روز یه چیزی توی ذهنم مهم شد و خیلی به چشمم اومد اونم لذت بردن با تمام حواسم از خوردن بود. خیلی وقتا از روی بی حوصله گی و تنبلی و مود بد یا چیزی نمیخوری یا هر چی دم دستت رسید لای هم میپیچی و میخوری, گاهی اوقات از روی خشم و عصبانیت دکمه جارو بودنت رو میزنی و تمام کنار گوشه های یخچال اگه چیزی مونده باشه می بلعی انگار داری از غذا به عنوان تیر برای زدن به خودت و از بدنت به عنوان دشمن دیرینه انتقام بدبختیات رو میگیری, گاهی اوقاتم جبر روزمره است و گشنه نموندن خودت و کسایی که به تو وابسته ان. دیدم تا اون لحظه هیچ وقت با تمام وجودم از خوردن لذت نبردم انقدر کوچیک و ندیدنی و بدیهی بوده که چشمم ندیده, چند ماهه روزی نیست که چیزی بخوام بخورم و از دیدن قد و بالا و رنگش و خوشگلیش لذت نبرم, میخواد نون پنیر باشه میخواد نون خالی باشه یا گرون ترین غذا توی بهترین رستوران.
اومدم ازت تشکر کنم سالاد عزیز, مرسی که همیشه دست کم گرفته شدی و دیده نشدی و اون طوری که لیاقتش رو دادی بهت بها داده نشد و توی منو اصلی اسمت نیومد. مرسی که همه جوره و با همه چیز میشه تو رو درست کرد, مرسی که بی نهایت خوش رنگ و دلبری به تنهایی برای خودت. برعکس ظاهر ساده ت کلی وقت و انرژی لازمه (و البته اعصاب از شستن زیاد) درست بشی ولی هیچ ادعایی نداری و متاسفم خودم توی درست کردنت تنبلم ولی حالم باهت خیلی خوبه, مرسی که امروز تا شب شارژ و پر انرژی نگهم داشتی, انقدر ترکیب رنگی و طیف رنگات دلم رو برد که نتوسنتم پیش خودم نگهت ندارم.
متاسفانه وقتش رو نداشتم و مهم تر اینکه یاد نداشتم وگرنه حتما با فتوشاپ واست شنل ابرقهرمانی درست میکردم و میذاشتم پشتت, مرسی قهرمان.
عجب سالاد معرکه ای،چه ترکیب رنگی ...






باید یه پ ن می نوشتی کسی که بیماری قلبی داره عکس و نبینه
سری بعد اومدم از اینا می خوام شف ثمر جون
خیلییی خوشمزه بود تا شب بهش فکر کردم و هر لحظه حال کردم و خیلی خوب بود از اکتشافات جدیدمه
شما تشریف بیارید واستون سفارش میدیم
من درست نکردم خریدم
حس کردم اسمتون باید "سمر" در معنای افسانه باشه، درست می گم؟
درونا همیشه حس کردم توی افسانه ام ولی نه عزیزم اسمم ثمر
سالادت خیلی قشنگه
مرسی وبلاگ جدیدت مبارک
ثمر عزیزم، بوس روی چشمهات. لطف داری به من
در ارتباط با پستت باید بگم که: هوا را از من بگیر سالاد را نه :)))
قربونت امیدوارم یه روزی چاپ شدن نامه های با احساست رو ببینم
آره واقعا خیلی نقش حیاتی داره این بزرگوار
الان من بگم توی این موضوع هم شبیهیم فکر نمیکنی الکی میگم؟! من شانسم زد و از کولونوسکوپی فرار کردم و بیماری رو تقریبا شکست دادم.(نه بطور کامل) و دقیقا اینجوری ام: داد و فریاد که گرسنه ام بعد پنج قاشق میخورم سیر میشم.


+ چند وقت پیش یکی از دوستان توی وبلاگش نوشته بود هر از گاهی برای خودتون باکس هدیه درست کنید. منم براش نوشتم هر روز با درست کردن سالادهای متفاوت و چیدمان غذا و مخلفات توی سینی، برای خودم باکس شادی درست میکنم.
++ سالادت خییییلی خوشگله دلم خواست. نوش جان
من توی هدیه دادن به خودم بسیااااار دست و دل باز عمل میکنم
قربووونت برم مرسی, خودت خوشگلی
سلامت باشین الهی

دوست دارم بقیه هم با حس خوب، توجه و حرفای قشنگ دور میز حاضر بشن چون احساسی که اون لحظه داریم خیلی مهمه و من پذیرفتم که غذایی که می خوریم دارای شعوره و درک می کنه عواطف مارو خیلی دقیق!! حتما تشکر شما هم دریافت شده و انرژیش جاریه تو زندگیتون
به به چه رنگ و رویی، معلومه که تاثیر قشنگی هم خواهد گذاشت ایشون
من اینطوری ام :) چیدمان، رنگ ظرف ها، مدل پخت غذا و همه ی جزئیاتش برام مهمه. اگه تنها باشم حتما آهنگ قشنگی هم موقع غذا خوردن پلی می کنم:
خیلی ممنون
آره واقعا از دیدنش و خوردنش هر لحظه لذت بردم.
آفرین واقعا جای تحسین کردن داره وقتی کسی انقدر مراقب خودش باشه و به تمام این موارد توجه کنه, آره منم دقیقا این حرف رو قبول دارم که احساس موقع خوردن خیلی مهمه و از چند سال قبل که بحث تغذیه واسم خیلی جالب شد و جسته گریخته مطالبی رو میخوندم متوجه این موضوع شدم و الان هم که یکی از موضوعات خیلی پر بحث توی روانشناسیه, روح و جسم و تغذیه ارتباط مستقیم باهم دارن.
مرسی
نوش جان! چه سالاد خوش و آب و رنگی! خیلی به زدن دکمه جاروی بودن فکر کردم. بیشتر وقتها بدون عشق آشپزی میکنم و از خوردن غذا هم لذتی نمیبرم. امیدوارم کولونوسکوپی به خیر و خوشی تموم بشه بره پی کارش.همیشه هم تندرست باشید.
ممنونم
تقریبا همه مون اینطوری هستیم بدون علاقه نه تنها آشپزی میکنیم و غذا میخوریم که خیلی از ابعاد دیگه زندگی مون هم بدون هیچ توجه و علاقه یی هست و میگذره متاسفانه.
آره خدا رو شکر تقریبا یک سال با استرس و نگرانی گذشت ولی خوب شد, ممنونم شما هم همین طور تنتون سالم باشه و جانتون شاد