(از مجموعه آدم ها) زرد عسلی

مثل شاخه نرم تنان باید یک شاخه  نرم روحان هم داشته باشیم و قطعا اولین کسی که افتتاح کننده این دسته است اوست.

روحش دایره است; لامصب, مگر می شود یک نفر هیچ زاویه ای هیچ گوشه ای,  ضلعی, خرابی, لک افتادگی نداشته باشد ! چقدر زمان صرف تراشیدن ناهمواری هایش کرده است؟ چقدر خودش را ساییده ؟ بلند بلند می خندد و می گوید: نه خیر, روزگار ما را سابیده است, با تعجب می پرسم: در زندگی قبلی ات کشک بودی؟!

انگار دارد به بچه پنج ساله یی جواب می دهد  : فعلا آن کسی که باید برود کشک اش را و خودش را بسابد تو هستی با این وضع و اوضاعت ! ضمنا سرکار علیه هم سنت اتان انقدر کش بیاید به این درجات نایل می شوید. به خودم نگاه می کنم و احساس می کنم سال به سال بیشتر علاقه مند به گرفتن پاچه همه می شوم و از سر نا امیدی زیر لب می گویم حتما اینجا من آن مورد نقض قانون کلی هستم !

نگاهش می کنم و فکر می کنم اگر قرار بود نوشیدنی باشد شیر و عسل بود وسط دی یا کاهو و سکنجبین وسط مرداد, چاله چوله های گلویت را صاف می کند, خنکت می کند و بعدش شفاف و صاف می شوی, انگار کسی زیر گاز را کلا خاموش می کند و تو  از هیاهو و آن همه غلغل هایی  که وسط جان آدم گاهی اوقات بالا و پایین می رود یک دفعه ای خلاص می شوی. دقیقا قبل از اینکه سر بروی و گند بزنی به کل روح خودت و دیگران.

  صدایش میزنم چطوری عسلی؟ ریسه می رود از خنده و می گوید آره عسل شکرک زده !



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد